قانون جذب وظیفه ساماندهی ارتعاشات جهان هستی را بر عهده دارد، به این صورت که ارتعاشات یکسان را در کنار ارتعاشات هم نوع و یکسان قرار دهد.این ارتعاشات نهایتاً باعث بروز اتفاقات و رُخدادهای زندگیمان میشود و قدرت شگفت انگیز احساسات اینگونه خود را نشان میدهد.
آدمی به کمک کانون توجه اش همواره در حال ارسال ارتعاشات متفاوتی به جهان هستی میباشد؛
هر زمانی در خصوص مشکلات احتمالی که در آینده ممکن است به وجود بیاید صحبت میکنید، میشنوید و… یا هر زمانی به وقایع ناخوشایندی که قبلاً رخداده فکر میکنید، در واقع شما در حال ارسال ارتعاش ناخواستهها به جهان هستی هستید.
بهتر است بدانید انسان با کلیه حواس پنجگانهاش میتوانید به جهان هستی ارتعاش ارسال کند.
دُرست در همین لحظه که ارتعاشات ناخواسته به جهان هستی میدهید، طبق سنت بی تبدیل الله یکتا، شرایط، اتفاقات، آدمها، ایدهها و… هم سو و هماهنگ با همین ارتعاشات به زندگی شما وارد میشود…
حالا که فهمیدیم طبق قانون، ارتعاشات خوب باعث ایجاد شرایط و اتفاقات خوب میشود و بالعکس ارتعاشات بد باعث ایجاد شرایط و اتفاقات ناخوشایند میشود به نظر شما از کجا بفهمیم در همین لحظه در حال ارسال چه نوع ارتعاشی به جهان هستی هستیم؟!
همانطور که میدانید خداوند متعال در وجود همه انسانها سیستم هدایت بینظیری نهاده که به کمک این سیستم بینظیر میتوانیم درک کنیم در مسیر اتفاقات خوب هستیم یا در جاده رُخدادهای ناخوشایند هستیم… نام این سیستم بینظیر، قدرت شگفت انگیز احساسات است.
بنابراین احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات ناخوشایند.
خیلی از دوستان عزیز هستند که وقتی تصمیم جدیدی دارند به هدف جدیدی برسند مثلاً کسبوکار جدیدی را آغاز کنند یا…آنقدر به اینکه چطور قرار است به این هدف برسم یا این کسبوکار جدید را آغاز کنم فکر میکنند و آنقدر به مشکلات و موانع احتمالی که ممکن است در آینده با آنها مواجه شوند فکر میکنند که کلاً بیخیال هدف و خواستهشان میشوند! میدانید چرا؟!
ازآنجاییکه سرعت افکار انسان بسیار بالاست معمولاً نمیتوانیم بفهمیم، در همین لحظه چه فکر و ارتعاشی داریم؛
بنابراین در اینجا میتوانیم از قطب نمای درونی، از این ابزار الهی برای اینکه درک کنیم چه فکری داریم و چه ارتعاشی به جهان هستی ارسال میکنیم کمک بگیریم.
به کمک این ابزار الهی میتوانیم درک کنیم در مسیر دستیابی به اهدافمان هستیم یا خیر…
نام این قطب نمای درونی، احساسات و قدرت شگفت انگیز احساسات است.
هر زمانی احساسات خوبی داشتیم، به این معناست که در مسیر درست هستیم و هر زمانی احساس ناخوشایندی داشتیم یعنی در مسیری که نهایتاً به هدف و خواسته ما ختم میشود نیستیم.
نکته این است که وقتی به چگونگی رسیدن به اهداف فکر میکنیم، چون در شروع کار هیچ ایدهای نداریم و هیچ راهی به نظرمان نمیرسد، دچار یاس و نا امیدی و دلسردی و… میشویم و ارتعاش ناخواستهها را ارسال میکنیم.
وقتی در مورد هدفی صحبت میکنیم و شک و تردید داریم، به این معناست که در حال توجه کردن به چگونگی رسیدن به هدف هستیم؛
پس رمز دستیابی به اهداف، توجه به چیزی که دوست دارید و نگهداشتن احساس خوب تا زمانی که بدان هدف برسید است.
همیشه به خاطر داشته باشیم: قانون این است که اگر احساس خوبی داشته باشیم، به این معناست که ارتعاشات خوبی داریم ولی گاهی آنقدر به نگرانیها، سختیها، مشکلات و ناملایمات خیره میشویم که دچار احساس ناخوشایند میشویم!
ا اینجای مقاله به نقش پر اهمیت و قدرت شگفت انگیز احساسات در دستیابی به خواستههایمان پی بردیم، اما بهتر است بدانیم هم احساس خوب ارزشمند است و هم احساس بد ارزشمند است؛ارزش احساس خوب در ارسال ارتعاش خوب و ارزش احساس بد در نشان دادن مسیر است که اگر راه را اشتباه میرویم (ارتعاشات ناخواسته به جهان هستی میدهم) برگردیم و راه را اصلاح کنیم یعنی با توجه به خواستهها و… احساسمان را خوب کنیم.
بنابراین الآن متوجه شدید که نقش احساس خوب در دستیابی به هدف چقدر زیاد است!
در سیزدهمین جلسه آموزش قانون جذب توضیح دادیم که اگر میپرسید حالا ما احساسمان خوب شد، کی به اهدافی که برای خودمان تعیین کردهایم میرسیم؟
این سؤال از ریشه غلط است، وقتی شما میگویید کی به خواستههایمان میرسیم، به این معنا است که «کی من بالاخره از این وضعیتی که دوستش ندارم خلاص میشوم» و این اصلاً خوب نیست؛
شما زمانی این سؤال را میپرسید که احساس داشتن اهدافتان را ندارید، اگر احساس داشتن خواستههایتان را همین لحظه داشته باشید، دیگر نمیپرسید کی؟!
اگر احساس شما خوب باشد، جهان در بهترین زمان، بهترینها را به شما میدهد و شما با خودتان میگویید چقدر تنظیم زمان خدا دقیق است، درست در لحظهای که میخواستم خواستهام برآورده شد
و اینها به این دلیل اتفاق میافتند، چون احساسات خوب ما برآوردهکننده خواستههایمان هستند
و همانطور که قبلاً گفتیم احساس خوب = اتفاقات خوب، شما وقتی احساستان خوب است، خیالتان راحت است که اتفاقات خوب قرار است رُخ بدهد.
بنابراین نیازی نیست که به زمان رسیدن یا به چگونگی رسیدن به اهداف و خواستهها فکر کنیم،
از چه راهی و چگونه قرار است به خواستههایمان برسیم وظیفه ما نیست،
خدا خودش میداند که از چه راهی و چگونه خواستههای ما را در بهترین زمان ممکن برآورده سازد.
در آیه ۳ سوره طلاق میخوانیم، خداوند از راهی که انسان گمان نمیبرد به او روزی میدهد
و در همین آیه میفرماید: کسی که بر خدا توکل نماید او برایش کافی است.
بنابراین ما فقط باید ایمان داشته باشیم که به همه خواستههایمان خواهیم رسید؛
همین آگاهیها به شما کمک میکند تا حس خوب خواستههایتان که نشانگر ارتعاش خواستههایتان هست را در وجودتان ایجاد کنید
و بعد طبق قانون جذب به موقعیتها، شرایط و ایدههایی هدایت خواهید شد که سبب تجربه اهدافتان شود.
راهی که همیشه ما را به هدفمان میرساند، راهی است که با بیشترین احساس خوب همراه است یا بقول استر هیکس: راهی با کمترین مقاومت.
ضمناً ایشان مثال هم میزند و میگوید: فرض کنید شما به روی یک رودخانه دراز کشیدهاید و آخر رودخانه به هدف شما منتهی میشود، پسنیازی به تلاش نیست تا شما به انتهای رودخانه برسید، همینکه دراز بکشید و در مسیر آب قرار بگیرید، آب رودخانه بدون هیچ تلاش اضافهای شما را به انتهای مسیر میبرد.
اگر میبینید در طول مسیر رسیدن به خواستههایتان در حال تلاش بیهوده و تقلا کردن هستید، به این معناست که در جهت مخالف جریان آب رودخانه در حال حرکت هستید، پس هیچوقت به انتهای رودخانه (هدف و خواستهتان) نمیرسید و این بود قدرت شگفت انگیز احساسات !!!