انسان های زیادی معتقدند چنانچه انسان مراقب خویش نباشد هوش در این کار مداخله می کند. این حرف تا حدودی با حقیقت مطابقت دارد اما ایراد کار در این است که ضمیر خودآگاه به طور دائم با پنج حس خود و ظواهر زندگی در تماس است؛ و همین ظواهر اعتقادات و القائات غلط، خطا، ترس ها و عقاید سست و غلط را ایجاد می کند و روانه ضمیر ناخودآگاه می کند.
وقتی که ترس ها، اعتقادات پوچ و بی پایه و نمونه های منفی تحت شرایط روانی و عاطفی بر ضمیر ناخودآگاه نقش بستند، این ضمیر در آن صورتراه دیگری ندارد جز این که خود را با آن نمونه های مشخص که در اختیارش گذاشته شده اند، تطبیق دهد و آن ها را بپذیرد.
فعالیت دائمی ضمیر ناخودآگاه
من عینی هر انسانی دائما درتقلا است تا خیر و آسایش او را تامین کند و پرتویی از هماهنگی ذاتی را در تمام امور زندگی منعکس نماید. ضمیر ناخودآگاه انسان اراده و تمایل خاص خود را دارد و بنا به میل خویش رفتار می کند و روز و شب دست از تلاش نمی کشد.
ضمیر ناخودآگاه به نوعی معمار بدن انسان به شمار می رود و چنان خاموش و محجوبانه رفتار می کند که شما نه آن را می بینید و نه می شنوید و نه حتی متوجه رفتار و اعمالش می شوید. ضمیر ناخودآگاه هر انسانس زندگی خاص خودش را دنبال می کند و تنها هدفش ایجاد هماهنگی و تندرستی و آرامش می باشد و این برداشت را در هر لحظه زندگی می توان احساس نمود.
هر یازده ماه یکبار موجود تازه ای می شویم
برای این که به درستی بیندیشیم و به روش علمی تفکر کنیم لزوما باید شناخت کاملی از واقعیت ها داشته باشیم. شناخت حقیقت به معنای داشتن هماهنگی با هوش بی انتها و نیروی ضمیر ناخودآگاه که همواره در راستای زندگی در حرکت است می باشد.
هر فکر و عمل غیر هماهنگ که از سر غفلت یا انتخاب باشد در نتیجه به شکست و ناکامی و انواع محرومیت ها می انجامد. دانشمندان بر این عقیده هستند که آدمی در هر یازده ماه یک بار پیکر تازه ای برای خودش می سازد. پس از لحاظ جسمی هیچ کس بیشتر از یازده ماه عمر نمی کند. به عبارت بهتر اگر معایبی مانند خشم، حسادت، ترس، اضطراب و بدقلبی و … را در اندیشه خود حفظ می کنید، پیکر نوسازی شده را با عقده های کهنه و قدیمی از سلامتی، نشاط و سرزندگی بر کنار خواهید کرد.
هر انسانی مجموعه کاملی از افکار خویش است، پس بهتر است که افکار سیاه، منفی و ناسالم را از خود دور کنیم. همان طور که برای رهایی از تاریکی و ظلمت به نور و روشنایی نیاز داریم برای رهایی از افکار منفی نیز به جانشین آن یعنی اندیشه های سازنده و مثبت نیاز داریم؛ پس بنا به قانون جذب خیر و خوبی را به دل راه دهیم تا بدی از روزنه ی دیگری ناپدید شود.